رقابت گازی با قطر نابرابر می‌شود

کشور در حوزه انرژی ایام بی‌سابقه‌ای را می‌گذراند و ضرورت برنامه‌ریزی مدون، کارشناسی معطوف بر بهره‌گیری از مزیت‌ها و همین‌طور توجه به منافع ملی، از الزامات گذار کشور از این تنگنای شدید است. طی سال‌های نه‌چندان دور طرح‌هایی در صنعت نفت ارائه گردید که جملگی ناظر بر بهره‌برداری حداکثری از منابع نفت و گاز و جلوگیری از عدم‌النفع کشور در این حوزه؛ به خصوص میادین نفت و گاز مشترک بود. طرح‌های موصوف فارغ از نتیجه، استمرار یا قطع پیگیری آن‌ها توسط دولت‌های مختلف؛ با نگاه اولویت‌دار بر «میادین مشترک» فصل جدیدی از برنامه‌ریزی آینده‌محور را پیش روی کشور گشودند. چراکه بهره‌برداری حداکثری از میادین مشترک نفت و گاز در سرزمینی مثل ایران با بیش از ۸۰۰۰ کیلومتر مرز زمینی و آبی با سایر کشورها و وجود منابع عظیم هیدروکربوری مترادف است با حفاظت و صیانت از سرمایه‌ ملی. یکی از مهم‌ترین این منابع، بزرگ‌ترین میدان گازی جهان است که در مرز آبی مشترک بین ایران و قطر واقع شده و در ایران به‌نام «پارس جنوبی» شناخته شده و قطری‌ها آن را «گنبد شمالی» می‌نامند. بنابر برآوردها ذخایر گاز این میدان عظیم حدود ۱۹درصد کل ذخایر گاز جهان و بخش ایرانی آن نزدیک به نیمی از ذخایر گاز کشور را داراست. موضوع بهره‌برداری از این ذخائر عظیم گازی مشترک برای اولین‌بار در دهه هفتاد خورشیدی در ایران مورد توجه واقع شد و برنامه‌‌ریزی‌ها برای تولید گاز ذخیره‌شده در این میدان گازی مشترک در دستور کار قرار گرفت. از سال ۱۹۹۰ میلادی و با گذشت سال‌ها از اکتشاف گاز در میدان پارس جنوبی اقدامات قابل‌توجهی در راستای تولید از این میدان انجام شده است اما به‌دلیل ناقص بودن مسیر ارتباطی استخراج، انتقال و فراوری و پالایش گاز، دستیابی به این سرمایه مشترک با قطری‌ها آن‌طور که مورد انتظار کارشناسان بود محقق نشد. در این گذر شرکت‌های بزرگ نفتی و گازی وارد این منطقه جذاب شدند و هریک اقدامات ناتمامی در این میدان انجام دادند. از شرکت‌های بزرگ اروپایی هم‌چون توتال فرانسه، انی ایتالیا، استات اویل هیدروی نروژ و گازپروم روسیه گرفته تا شرکت‌های آسیایی و آفریقایی همچون دایلیم، جی‌ال کره‌جنوبی و سونانگول آنگولا و شرکت‌های چینی. همین رفت‌وآمدهای متعدد و مکرر که بخشی از آن ناشی از مشکلات داخلی و قسمتی هم به‌دلیل تحریم‌های بین‌المللی بود، منجر به آن شد که کشور حدود ۱۰ سال در شروع کار و سال‌ها در سرعت توسعه از قطر در برداشت گاز از میدان مشترک پارس جنوبی جا بماند. اگرچه بنا بر ادعای مدیرعامل سازمان منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس تولید امروز ایران در میدان گازی مشترک موسوم به پارس جنوبی از قطر بیشتر است اما گزارش‌های حوزه انرژی نشان می‌دهد که قطر طی سه دهه برداشت گاز از میدان پارس جنوبی توانسته در حالی ۵/۲ برابر ایران از این میدان مشترک برداشت نماید که ایران تنها دو دهه است که با اتکا به تکنولوژی تولید، امکان بهره‌برداری از این میدان بزرگ گازی را به‌دست آورده و اساساً کشور در این بخش دچار عقب‌ماندگی تاریخی است. عقب‌ماندگی‌ای که بیژن زنگنه، وزیر پیشین نفت آن را این‌طور تشریح کرده‌بود: «در زمینه «تولید تجمعی» رسیدن به قطر سال‎ها به طول می‎انجامد، زیرا زمانی که فرصت‎ها از دست می‌روند به‌سادگی نمی‌توان جبران‌شان کرد.» مستقل از این تاخیر تاریخی؛ هشدار عقب‌افتادگی کشور در برداشت از این میدان مشترک گازی سال‌هاست که مستند بر فکت‌های علمی و عملیاتی از سوی وزارت نفت و سایر مراکز تحقیقاتی و کارشناسی مثل مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی اعلام شده است. جایی که بنابر اطلاعات موجود میدان گازی پارس جنوبی که بیش از ۷۰درصد گاز کشور را تامین می‌کند، وارد نیمه دوم عمر خود شده است و در شرایط ثابت، به‌طور میانگین سالیانه حدود ۱۰ میلیارد مترمکعب از تولیدات آن (که تقریباً معادل یک فاز از این پروژه عظیم ملی است) کاسته می‌شود.
کارشناسان معتقدند ایران برای جلوگیری از افت تولید، نیازمند ۱۵ برابر سکوهای فعلی تولید گاز در پارس جنوبی است و سکوهای فوق به لحاظ فنی نیز باید قابلیت حمل کمپرسورهای عظیم را داشته باشند.
همه این‌ها در حالی اتفاق افتاده که شرکت انرژی دولتی قطر اخیراً اجرای طرح توسعه‌ای را به‌عنوان بخشی از برنامه این کشور کوچک حوزه خلیج‌فارس آغاز کرده که قرار است با سرمایه‌گذاری خارجی بالغ بر ۲۹ میلیارد دلاری در بحبوحه جنگ روسیه علیه اوکراین و کمبود انرژی در اروپا، بخشی از استراتژی تقویت موقعیت قطر در حوزه انرژی جهانی باشد. گزارش‌های مراکز معتبر بین‌المللی انرژی نشان می‌دهد که قطر که هم‌اکنون در کنار آمریکا یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان LNG در جهان است، با سرمایه‌گذاری‌های عظیم خارجی در میدان گازی گنبد شمالی، تا پایان سال ۲۰۲۶ مجدداً به بزرگ‌ترین صادرکننده این محصول تبدیل خواهد شد و با قراردادهای بلندمدتی که با مصرف‌کنندگان عمده انرژِی جهان نظیر چین منعقد کرده، فروش LNG خود را نیز به‌مدت ۲۷ سال به شرکت سینوپک چین تضمین نموده است.
پیش از جنگ در اوکراین مقصد اصلی گاز صادراتی قطر، کشورهای شرق آسیا مثل چین، ژاپن و کره‌جنوبی بودند اما مناقشات نظامی بیش از یک‌سال اخیر باعث شده کشورهای اروپایی هم به جمع مشتریان گازی قطر ملحق شوند.
در چنین وضعیتی چنانچه آمار اعلام شده توسط مسئولین صنعت نفت و معاون وزیر نفت در نظارت بر منابع هیدروکربوری را بتوان به‌عنوان ملاک ارزیابی وضع فعلی دو رقیب گازی در پارس جنوبی پذیرفت، آن‌گاه می‌توان دریافت که میزان تولید گاز قطر از میدان گنبد شمالی حدود ۷۰۰ تا ۷۵۰ میلیون مترمکعب در روز است. این در حالی است که براساس گزارش‌های رسمی دولتی منتشرشده توسط وزارت نفت قرار است میزان تولید گاز کشور از میدان گازی پارس جنوبی در زمستان سال جاری به ۷۳۰ میلیون مترمکعب در روز برسد. سطح اهمیت و جایگاه امنیت انرژی در کشور بر کسی پوشیده نیست اما با توجه به نقش بی‌بدیل میدان گازی مشترک پارس جنوبی و عنایت به سرمایه‌گذاری‌های هنگفت قطر به‌عنوان شریک و رقیب ایران در این میدان عظیم گازی، پیگیری سریع اجرای عملیات توسعه‌ای همه‌ فازهای پارس جنوبی به‌خصوص توسعه فاز یازدهم که جنوبی‌ترین و مرزی‌ترین بخش از این میدان گازی است، از ضرورت‌های انکارناپذیر دولت است که می‌بایست با سیاست‌های مبتنی‌بر پیاده‌سازی طرح‌های ازدیاد برداشت، بخشی از عقب‌ماندگی کشور در این میدان گازی جبران و منافع اقتصادی کافی را نصیب کشور کند. البته در این میان نباید از ضعف تاریخی استراتژیک کشور در حوزه گاز که همانا «فلرینگ» یا گاز‌های سوزانده شده همراه مشعل است، غافل شد. چراکه گاز سوزانده شده در سال ۱۴۰۱براساس آخرین گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی بالغ بر ۱۸ میلیارد مترمکعب (معادل ظرفیت حدود ۲ فاز پارس جنوبی) بوده است.
لینک یادداشت در روزنامه هم میهن

مطالب مرتبط

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *